فرایند بافندگی پارچه ها بسیار بیشتر از این است که نخ ها را با هم در هم می آمیزند. این یک کار فنی است که ترکیبی از کاردستی ، ساختار و طراحی است و حاوی دانش و تجربه زیادی است. روشهای مختلف بافندگی نه تنها بر ظاهر و لمس پارچه تأثیر می گذارد ، بلکه به طور مستقیم عملکرد و استفاده آن را نیز تعیین می کند.
ابتدایی ترین روش های بافندگی ساده ، دوقلوی و ساتن است. بافنده ساده دارای یک ساختار ساده و یک سطح صاف است که برای پارچه های سبک و نازک مناسب است. Twill یک بافت مورب را از طریق زاویه های مبهم نخ ایجاد می کند که باعث بهبود نرمی و دوام می شود. ساتن درخشش و صافی را با خطوط شناور طولانی تر نشان می دهد ، و اغلب در پارچه های انتهایی- استفاده می شود. با این حال ، با تنوع نیازها ، یک روش بافندگی واحد دیگر نمی تواند الزامات کارکردهای مختلف و زیبایی شناسی را برآورده کند ، و روند بافندگی نیز پیشرفته تر شده است.
به عنوان مثال ، یک قطعه از پارچه چگالی -} نیاز به کنترل دقیق ضخامت شمارش نخ ، پیکربندی چگالی و تنظیم تنش LOOM دارد. ترکیبات مختلف پیچ و تاب و چگالی باعث می شود که پارچه محکم یا کرکی احساس شود. به عنوان مثال ، به منظور تقویت انعطاف پذیری پارچه ، نخ های الاستیک ممکن است در یک الگوی معمولی در هم ریخته شوند تا یک ساختار لایه ای دو - یا بافندگی محوری چند- ایجاد شود ، که باعث می شود پارچه متناسب با بدن بهتر شود یا از نظر ارتجاعی بهتری داشته باشد.
علاوه بر این ، پارچه های مدرن اغلب فقط یک ماده واحد نیستند بلکه ترکیبی از الیاف متعدد هستند. ترکیب الیاف طبیعی با الیاف مصنوعی ، همراه با ساختارهای بافندگی پیچیده ، می تواند هم راحتی و هم عملکرد را در نظر بگیرد. به عنوان مثال ، تحقق خواصی مانند ضد آب ، تنفس و پارگی {{2} مقاوم اغلب به طرح نخ هوشمندانه و سطح بافندگی نیاز دارد.
می توان گفت که هر جزئیات پارچه - از انتخاب نخ ، ساخت بافت تا سازمان سطح- شامل طراحی دقیق فرآیند بافندگی است. این "بافندگی" به ظاهر ناخوشایند است که سبک ، احساس و کیفیت یک تکه پارچه را تعیین می کند. پیچیدگی پارچه نه تنها در تغییرات بصری ، بلکه در ادغام بالای عملکرد ، عملی و کنترل فرایند نیز منعکس می شود.